به موضوع محاطی و محیطی پرداختم.
جلسه به مهد کودک تبدیل شد.
از ادامه و توضیح دادن مطلب منصرف شدم.
برگشتم به تعریف pi
pi عبارت است از نسبت محیط دایره به قطر دایره.
در این عبارت کلمه « طول » از دایره و قطر دایره برداشته شده است.
این حذف کردن کلمه « طول » اشکال ایجاد کرده است.
اگر متوجه « طول » می شدیم در می یافتیم
تجرید باید به شهود معطوف شود.
اصل « ظهور » را به این صورت درآوردم :
همواره محیط مثلث متساوی الاضلاع یک و نیم برابر محیط دایره منحصر بفرد هم اشتراک با آن است
بنظر شما آیا فهم اصل ظهور آسان تر شد ؟
جلسه به مهد کودک تبدیل شد.
از ادامه و توضیح دادن مطلب منصرف شدم.
برگشتم به تعریف pi
pi عبارت است از نسبت محیط دایره به قطر دایره.
در این عبارت کلمه « طول » از دایره و قطر دایره برداشته شده است.
این حذف کردن کلمه « طول » اشکال ایجاد کرده است.
اگر متوجه « طول » می شدیم در می یافتیم
تجرید باید به شهود معطوف شود.
اصل « ظهور » را به این صورت درآوردم :
همواره محیط مثلث متساوی الاضلاع یک و نیم برابر محیط دایره منحصر بفرد هم اشتراک با آن است
بنظر شما آیا فهم اصل ظهور آسان تر شد ؟
کمان نیمه دایره مثلث متساوی الاضلاع را پدید آورده است |
کمان نیم دایره درحال مستقیم الخط شدن |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر